محتوای سایت آموزش جنسی و زناشویی طبتاج جهت کمک به مسایل جنسی و زناشویی خانواده ها تهیه و تنظیم شده است و مناسب افراد زیر 18 سال نمی باشد. در صورتی که زیر 18 سال دارید , این سایت را ترک نمایید .
دلایل سرد مزاجی و بی میلی جنسی زن و مرد در رابطه جنسی
به گزارش سایت طبتاج طبق آمارهـــــــای منتشرشده 30 تا 40 درصد زوج ها اختلالات جنسی را در زندگی خود تجربه می کنند و در بسیاری از موارد متأسفانه زنان و مردان همدیگر را با معیارهای خودشان می ســــنجند و شناخت درستی از نیازهای هم ندارند و تکالیف شان را در مقابل یکدیگر نمی دانند.
مرد سعی می کند زن خود را در رفتار و نیاز مانند یک مرد تصور کند یا مورد قضاوت قرار دهد و زن نیز سعی دارد شوهرش را براساس معیارهای زنانه مورد توجه یا ارزیابی قرار دهد. شاید بتوان گفت یکی از علل مهم اختلافات زناشویی و سردی ها بی میلی های جنسی در زندگی زوجین و حتی خیانت ها نسبت به همسر از همین موضوع نشئت می گیرد.
دکتر فروتن متخصص اورولوژی ، زوایای جدیدی از مشکلات جنسی را بازگو می کند.
آیا اختلالات جنسی می تواند در زندگی زناشویی سردی ایجاد کند؟
برای پاسخ به این سؤال باید توجه کنیم به طور کلی سه هدف اساسی در ازدواج وجود دارد: 1. به دنبال همسری هستیم که در کنار او به آرامش برسیم.
2. غرایز جنسی مان ارضا شود.
3. فرزند داشته باشیم.
حال باید ببینیم کسانی که برای تداوم زندگی شان نگرانیم یا در شرف طلاق هستند، در تحقق کدام هدف مشکل دارند؟ اگر هدف اول محقق نشود، حتی اگر غرایز جنسی ارضا شود و زن و شوهر دارای فرزند هم باشند، باز هم آن زندگی چشم انداز روشنی نخواهد داشت. در حالی که اگر انسان آرامش داشته باشد برای تأمین غرایز عاطفی خود تلاش خواهد کرد و درصورت وجود اختلال در ارضای غرائز خود در پی درمان می رود و حتی ممکن است اگر دارای فرزند نشوند کودکی را به فرزندی قبول کنند. بنابراین مهم ترین نگرانی ها در مورد زندگی هایی است که زن و شوهر در کنار یکدیگر آرامش ندارند و حتی در بهترین شرایط اقتصادی و رفاهی هیچ محبت و صمیمت و همدلی بین آنها دیده نمی شود.
یعنی تأمین آرامش مهم تر از ارضای غرایز جنسی است؟
بله. آیا زن و شوهر پس از ازدواج هر روز در پی ارضای نیازهای جنسی خود هستند؟ قطعاً چنین نیست. باید ارضای نیاز به همسر را از نیاز به رابطه ی جنسی تفکیک کنیم. ارضای غرایز جنسی، برخلاف آنچه تصور می شود، فقط در سالم بودن اعضای جنسی بدن فرد و رابطه ی جنسی بدنی خلاصه نمی شود. زنی که مورد توجه و محبت شوهرش قرار گیرد از نظر جنسی ارضا می شود، حتی بدون این که هیچ تماس بدنی صورت گرفته باشد.
ما نمی توانیم درک متقابل زن و شوهر از یکدیگر را که سبب آرامش آنها می شود، از غرایز جنسی تفکیک کنیم. اینها مثل کلاف درهم تنیده هستند و روی هم اثر دارند. درک جنسی و عاطفی همسر، انسان را به آرامش می رساند و اگر در ارضای غرایز جنسی هر یک مشکلی وجود داشته باشد روی روابط زناشویی آنان تأثیر فراوانی می گذارد. باید توجه کرد اگر ارضای غرایز جنسی در زندگی زناشویی اصل زندگی نباشد، حداقل چسب زندگی است و باعث می شود زن و شوهر بیشتر در کنار هم احساس صمیمیت و آرامش کنند و از یکدیگر لذت ببرند.
اگر در ارضای غریزه ی جنسی هماهنگی بین همسران نباشد و نیازهای یکی از آنها تأمین شود و نیازهای دیگری نشود، این زندگی قطعاً دچار مشکل خواهد شد. در تأمین غرایز جنسی همسران همیشه دو حالت وجود دارد یا برد- برد است یا باخت- باخت. یعنی حتی اگر نیازهای یکی از طرفین تأمین نشود، هر دو طرف می بازند. اگر مردی در تأمین نیاز جنسی خود موفق باشد اما همسرش به ارضای جنسی نرسد، شاید در کوتاه مدت زندگی آنها خوب باشد، در بلندمدت هر دو دچار مشکل می شوند. نکته ی بسیار مهمی که زن و شوهر باید به آن توجه داشته باشند این است که نحوه ی ارضای غرایز جنسی در زن و مرد کاملاً با هم متفاوت است.
این تفاوت ها چیست؟
مردها از نظر جنسی سریع تحریک می شوند و زود هم تحریک جنسی آنها فروکش می کند. زنان دیر تحریک می شوند و دیر هم فروکش می کند. اما وقتی زنی از نظر جنسی تحریک شد، شدت تحریک جنسی اش بسیار بیشتر از مرد است. نکته ی بسیار مهم دیگری که باید به آن توجه شود این است که فرایند یک ارضای جنسی و عاطفی، برای زن از بیرون اتاق خواب و حتی از روز قبل شروع می شود. در حالی که معمولاً ارضای جنسی مرد از داخل اتاق خواب و از روی تخت خواب شروع می شود.
این نکته ای است که معمولاً مردها نمی دانند و چنین چیزی را نمی توانند تصور کنند. طبق آمارهـــــــای منتشرشده 30 تا 40 درصد زوج ها اختلالات جنسی را در زندگی خود تجربه می کنند و در بسیاری از موارد متأسفانه زنان و مردان همدیگر را با معیارهای خودشان می ســــنجند و شناخت درستی از نیازهای هم ندارند و تکالیف شان را در مقابل یکدیگر نمی دانند. مرد سعی می کند زن خود را در رفتار و نیاز مانند یک مرد تصور کند یا مورد قضاوت قرار دهد و زن نیز سعی دارد شوهرش را براساس معیارهای زنانه مورد توجه یا ارزیابی قرار دهد. شاید بتوان گفت یکی از علل مهم اختلافات زناشویی و سردی ها و بی میلی های جنسی در زندگی زوجین و حتی خیانت ها نسبت به همسر از همین موضوع نشئت می گیرد.
وقتی به احادیث صدر اسلام نگاه می کنیم، می بینیم این مسائل به زیبایی و با جزئیات توسط ائمه ی معصومین(ع) مطرح شده است و اگر ما به آنها توجه کنیم خیلی از مشکلات و آسیب های اجتماعی که در جامعه شاهد آن هستیم کاهش می یابد یا از بین می رود.
وقتی در روابط زناشویی و ارضای نیازهای جنسی همسران اختلالی به وجود آمد، برای حل آن چه راهکاری وجود دارد و درمانگر ها به چه نکاتی باید توجه کنند؟
اگر اختلالی ایجاد شد، باید با بررسی عمیق و شرح حال کاملی از زوجین ریشه های آن را پیدا کنیم. متأسفانه بسیاری از همکاران ما در گروه های پزشکی سعی می کنند در رفع ظاهر اختلال پیش آمده قدم بردارند. مثلاً مردی را که با شکایت ناتوانی جنسی مراجعه می کند، بدون بررسی عوامل مداخله گر در ایجاد آن به خصوص عوامل روان شناختی و رفتاری، فقط با تجویز دارو،توانمندی جنسی را به او بازمی گردانند یا اگر زود انزالی دارد آن را با دارو درمان می کنند.
در حالی که نگاه یک بعدی به اختلالات جنسی در زندگی زناشویی کاملاً اشتباه است. اختلال جنسی مثل دیگر بیماری های پزشکی نیست که وقتی فرد امروز مبتلا شود بلافاصله به پزشک مراجعه کند، درواقع زن و مرد بعد از ماه ها یا سال ها از بروز بیماری خود به فکر درمان می افتند. پزشکی در درمان موفق است که دید روان شناسانه داشته باشد. همین طور روان شناسی می تواند در درمان اختلالات جنسی بیماران خود موفق باشد که نگرش پزشکی نیز داشته باشد.
در درمان این نوع اختلالات، لازم است تیمی متشکل از ماما یا متخصص زنان، روان شناس، روان پزشک و اورولوژیست مشارکت داشته باشند. به این طریق نیمه ی پنهان و زوایای ناشناخته ی اختلال جنسی خودش را بهتر نشان می دهد. اختلالات جنسی معمولاً پیامدهای آرام و بی سروصدایی نیز دارند که به تدریج در روابط زناشویی سردی و تنش ایجاد می کند. درمانگران باید بدانند در بسیاری مواقع تا سردی ها، بی حرمتی ها، تنفرها و… حل نشوند، در درمان اختلال جنسی موفق نمی شویم.
درمانگر باید توجه داشته باشد عدم تجربه ی کافی در درمان اختلالات جنسی ممکن است اختلافات ایجادشده در زندگی زوجین را شدت بخشد. حتی برخلاف اغلب بیماری ها که وقتی فرد احساس کند درمان نمی شود درمانگر خود را تغییر می دهد در مورد اختلالات جنسی ممکن است مکان مراجعه ی بعدی او دادگاه های خانواده باشد. درواقع یک روی سکه آن چیزی است که دیده می شود و گزارش می شود و زن یا مرد به آن علت به درمانگر مراجعه می کنند و روی دیگر سکه در مشاوره ها با سؤالات و بررسی هایی که انجام می شود، کشف خواهد شد.
یعنی در درمان اختلال به مسائل روان شناختی باید توجه شود؟
به عنوان ارولوژیستی با تجربه ی بیش از دوازده سال درمان اختلالات جنسی همسران، معتقدم اختلال جنسی یا صد در صد ریشه ی روان شناختی دارد یا منشا ارگانیک و عضوی با درصدی از ریشه های روان شناختی. باید به اختلال به طور جامع نگاه کنیم و آینده ی زندگی زوجین را با دیدگاه های تک بعدی و تک تخصصی خود به مخاطره نیندازیم. اختلال پزشکی صرف نداریم. به رغم این که ممکن است شروع اختلالات جنسی با بیماری های پزشکی باشد، به تدریج استرس ها و عوامل رفتاری به آن اضافه می شود، گاهی این عوامل به عنوان علت اصلی تظاهر می کنند.
زن و مردی که ازدواج می کنند حتماً علاقه و تمایلی به هم داشته اند، بنابراین معمولاً انتظار داریم در افراد جوان و کمتر از 45ســال، آنهــا از نظــر هورمون های جنسی در حد قابل قبولی باشند و بیماری های پزشکی که در این سنین هورمون های جنسی را تحت تأثیر قرار می دهد شیوع بسیار کمی دارد. بی میلی جنسی یا سردی ها در زندگی به تدریج شکل می گیرند. به خصوص در زنان به جرئت می توان گفت سردی های جنسی نزدیک به صددرصد منشأ روان شناختی دارد. البته به عنوان پزشک موظف هستیم به جنبه های پزشکی یک اختلال جنسی نیز توجه داشته باشیم.
به نظر شما علت این سردمزاجی ها و بی میلی هـــــا در چیست؟
بی میلی جنســی و سردمزاجی در زنان بسیار بیشتر از مردان است. البته اگر مردان مرا به طرفداری از زنان متهم نکنند معتقدم علت همه ی سردمزاجی های خانم ها، همسران شــــان هستند تا خلاف آن ثابت شود. چون زنان پیچیدگی بیشتری از مردان دارند، شناخت آنها سخت تر است، و انتظار دارند شوهران شان بتوانند آنها را بخوانند و این موضوعی است که مردها کمتر حاضر به قبول آن هستند، یا می دانند برای آن باید مهارت های لازم را کسب کنند.
مردان و زنان هنگام ازدواج کمتر از خود علاقه نشان می دهند مشخصات فردی را که می خواهند با او زیر یک سقف بروند با دقت مورد مطالعه قرار دهند و بدانند با چه کسی به لحاظ خصوصیات روان شناختی و جنسیتی ازدواج خواهند کرد تا از آسیب هر کدام از دو طرف جلوگیری کنند. مشکل اساسی ما برای ازدواج این است که فقط می خواهیم به دنبال همسری مناسب باشیم. این موضوع هر چند مهم است مهم تر از آن این است که ابتدا باید خود را مناسب همسری کنیم و بعد به دنبال همسری مناسب بگردیم.
زنان و مردان ما باید پس از ازدواج عینک مجردی خود را کنار بگذارند و با عینک متأهلی به همسر خود نگاه کنند. یعنی زن عینک مردانه بر چشمان خود بزند و شوهرش را به عنوان یک مرد ببیند و به نیازهای او توجه کند. مرد هم باید عینک زنانه به چشمان خود بزند و به همسرش به عنوان یک زن توجه و او را درک کند. تا زمانی که مردان و زنان روش های خود را در زندگی ها تغییر ندهند و آموزش های لازم را نبینند نخواهند توانست مشکلات زناشویی خود و حتی بسیاری از بهانه گیری ها و افسردگی ها و خشونت های زندگی شان را برطرف کنند.
باید یاد بگیریم خود را در برابر همسر تغییر دهیم نه این که فقط انتظار داشته باشیم او خود را تغییر دهد و مانند ما بیندیشد و عمل کند. به طور مثال زنی می خواهد یک ربع با همسرش صحبت کند و بداند در این پانزده دقیقه شوهرش سر تا پا گوش است و در حال تماشای تلویزیون یا روزنامه خواندن به حرف های او گوش نمی دهد، شوهرش در این حالت حرف هایش را تجزیه تحلیل نمی کند، اشتباهاتش را تذکر نمی دهد، او را راهنمایی نمی کند یا نمی خواهد از حرف های او نتیجه گیری کند و اضافه بر آن او را به ادامه ی صحبت نیز تشویق می کند.
در این حالت نوعی معاشقه برای زن شکل می گیرد. اما مردها این نوع از معاشقه را نمی شناسند و همین عدم آگاهی می تواند سبب سردی زندگی شود. وقتی زن سرد شد، رابطه ها و از جمله روابط جنسی کمرنگ می شود و اختلالات جنسی با منشأ روانی خودش را نشان می دهد و زمانی می رسد که زن و شوهر ظاهراً روی یک تخت هستند یا کنار هم می خوابند و جسم شان کنار هم است، اما دل های شان هزاران کیلومتر از هم فاصله دارد.
روابط عاشقانه ی دوران اول ازدواج دیگر در آنها دیده نمی شود و پرخاشگری، خشونت، تنفر، افسردگی و… کم کم به سردی ها و اختلالات جنسی دامن می زند. البته خود اختلال جنسی هم می تواند باعث سردی شود. وقتی مردی زودانزالی دارد و به فکر درمان خود نباشد، همسرش ارضا نمی شود و کم کم از او فاصله می گیرد. عدم ارضای زن در روابط جنسی زناشویی فاجعه ای برای تداوم زندگی خواهد بود و مرد ها حتماً باید آموزش های مناسب را ببینند و مهارت های لازم را در این زمینه کسب کنند.
به طور مشخص درارضای غرایز جنسی زوجین، تا زن ارضا نشده است مرد نباید به ارضای کامل برسد. اگر مردی زودتر از همسر خود ارضا می شود، حتماً باید برای رفع مشکل اقدام کند. هر چه زودتر چنین مشکلی درمان شود، به نفع زندگی هر دو آنها خواهد بود و پیامدهای ناشی از آن کمتر ظهور پیدا می کند.
زن و مردی که ازدواج می کنند، چه مسائلی را باید بدانند تا از بروز اختلال در رابطه شان پیشگیری شود؟
مهم ترین موضوع شناخت زن و مرد از همدیگر است. به عنوان مثال در بحث ارضای غرایز جنسی، مردها باید بدانند در یک معاشقه زن مثل هواپیماست. یک هواپیما برای یک مأموریت ابتدا در فرودگاه موتورش روشن و گرم می شود، در باند حرکت می کند، سرعتش افزایش می یابد، بلند می شود، اوج می گیرد، مدتی در ارتفاع ثابت به جلو می رود و بعد کم کم شروع به کم کردن ارتفاع می کند، در مقصد فرود می آید، روی باند حرکت می کند، می ایستد و موتورش خاموش می شود.
حال اگر زنی در یک معاشقه ی جنسی با همسرش حرکتش آغاز شد، باید مسیر فوق را به طور کامل طی کند و به انتهای معاشقه برسد. اگر زن از بدو گرم شدن در هر نقطه ای از مسیر معاشقه و ارضای جنسی، متوقف شود، در بدترین شرایط پرواز این توقف اتفاق افتاده است؛ یعنی زن در در اوج پرواز سقوط می کند. در چنین حالتی همان طور که یک هواپیما متلاشی می شود زن هم به شدت آسیب می بیند. دچار خستگی جنسی می شود. سعی می کند به ظاهر وانمود کند از رابطه راضی است اما ترجیح می دهد هر چه زودتر معاشقه خاتمه یابد یا به بهانه های مختلف از معاشقه گریزان می شود و این وضعیتی است که کم کم احساس تنفر در زن ایجاد می کند.
نکته ی دیگری که لازم است اشاره شود این است که زن هیچ گاه نباید عشق و شروع رابطه ی جنسی را از شوهرش گدایی کند، و در صورت بروز چنین اتفاقی، گرمی های زندگی زناشویی به سرعت جای خود را به سردی در روابط خواهد داد. مرد باید بداند زن هیچ وقت نباید نیازهای جنسی خود را مستقیم بیان کند. مردها هیچ وقت نباید نیاز جنسی همسرشان را با سؤال از او بپرسند. زنی که عشق و رابطه ی جنسی را گدایی کند معمولاً در یک معاشقه به اوج لذت جنسی و ارضای کامل نخواهد رسید.
از طرف دیگر زن نیز باید نیازهای شوهرش را به خصوص نیازهای جنسی او را بشناسد و درک کند. شاید اگر بخواهیم ریشه ی تمایل به چند همسری را در مردان جست وجو کنیم، معمولاً آن را در همسر اول خواهیم یافت. زن اگر شوهرش را از تشنگی های جنسی با رفتار و بیان شیرین و با عرضه ی مرتب خود به او سیراب کند و غیرت مردانگی او را زیر سؤال نبرد و تحقیر نکند و بداند چگونه از یک مرد به ظاهر خشن و بی منطق شوهری رویایی بسازد قطعاً به سرعت نتیجه ی تغییر برخوردهای اشتباه قبلی خود را خواهد دید.
وقتی زوجــی برای درمان مراجعه می کنند، چه پروسه ای طی می شود؟
روند درمان در هر زوجی بنا به شرایط آنها تعریف می شود. در نوعی از اختلال سکس که به عنوان ازدواج به وصال نرسیده شناخته می شود، زن و شوهر هنوز نتوانسته اند پس از گذشت چند ماه یا چند سال رابطه ی کامل جنسی داشته باشند. حتی مواردی داشته ایم که مدت پانزده سال از شروع زندگی زناشویی آنها گذشته و خانم هنوز باکره بوده است.
یکی از درمان های ما که نتایج قطعی داشته در مورد چنین زوج هایی است. وقتی زوجی برای درمان به دلایل حجب وحیای ساختگی و حتی خلاف آموزه های دینی ما برای درمان مراجعه نمی کنند یا نزد درمانگر عالم و امین نمی روند، مشکلات کماکان باقی می مانند. اگر مردی که بعد از بلوغ احساس کند در روند بلوغ مشکلی از نظر جنسی نداشته است و با گذشت چند سالی از ازدواج خود احساس ناتوانی جنسی در او شکل گرفته باشد به جرئت می توان گفت به احتمال قریب به یقین ناتوانی جنسی او منشأ روان شناختی دارد تا پزشکی.
این موضوعی است که باید مورد توجه متخصصان نیز قرار گیرد. در رفع مشکلات جنسی در اغلب موارد، به دلیل حاشیه دار شدن اختلال، لازم است همزمان با درمان اختلالات جنسی، برای رفع اختلافات رفتاری زن و شوهر نیز برنامه ریزی انجام گیرد و نباید هر کدام را جداگانه و بدون توجه به ارتباط آنها در منزل مورد درمان قرار داد. البته در افراد بالای پنجاه سال جنبه های پزشکی سهم بیشتری در اختلالات جنسی به خود اختصاص می دهند.
چون در این زمان، مصرف داروها، مشکلات قلبی و عروقی، فشار خون، دیابت، سکته های قلبی و مغزی، اعمال جراحی به دلیل سرطان ها و… شروع می شود و روی شرایط جسمی مرد یا زن اثر می گذارد. به طور کلی می توان گفت نحوه ی درمان بسته به سن مراجعه کننده، مدت زمان ازدواج آنها، عوامل ایجادکننده ی اختلال، و آخرین وضعیت رفتاری زندگی زناشویی متفاوت است. به طور قطع می توان گفت اختلال جنسی تثبیت شده ی غیرقابل درمان نداریم و فقط روش های درمانی در افراد گوناگون متفاوت است.
آیا آماری از انواع اختلالاتی که در زندگی زناشویی بروز می کند، وجود دارد؟
در ایران به علت وضعیت خاص ازدواج و بحث ارزش های اسلامی و پذیرفته شدن فداکاری زن و مرد در زندگی به عنوان یک اصل دینی و حجب وحیا آمار واقعی و جامعی از اختلالات جنسی در کشور وجود ندارد. با توجه به آمارهایی که تاکنون توسط پژوهشگران ایرانی در پنج کنگره ی کشوری خانواده و سلامت جنسی مطرح شده است تفاوت فاحشی با آمارهای خارجی مشاهده نشده است.
به طور کلی 30 درصد مردان دچار سرعت انزال هستند و 30 درصد زنان نیز از کاهش میل جنسی رنج می برند. میزان ناتوانی جنسی در مردان حدود 9 درصد است که با ورود به دوران سالمندی این میزان افزایش می یابد. مطالعه ای که درمورد همسرانی که برای درخواست طلاق به علل مختلف به جز مشکلات جنسی به دادگاه خانواده ی شهر تهران مراجعه کرده بودند، نشان دادکه 62 درصد آنها از مشکلات جنسی رنج می بردند.
آیا در طول سال هایی که شما در درمان اختلالات جنسی فعالیت داشتید، متوجه تغییری در روند اختلالات شده اید؟
بله. بحثی به نام تصویر ذهنی مناسب از اعضای جنسی وجود دارد که به خصوص در ده سال گذشته در آقایان خودش را به طور جدی نشان داده است. جوان های مجرد زیادی به ما مراجعه می کنند که از اندازه دستگاه تناسلی خود نگران هستند و عمده ی آنها تحت تأثیر تبلیغات وسوسه انگیز و دروغین ماهواره و فیلم های مبتذل یا سایت های اینترنتی قرار گرفته اند.
برخی از جوان ها نیز به دلیل رفتارهای جنسی ناسالم ذهنیت غلطی را برای خود در این زمینه به وجود آورده اند. متأسفانه برخی افراد و شرکت های سودجو نیز از این شرایط حداکثر استفاده ی اقتصادی را برای خود داشته اند، افرادی که با شعارهای فریبکارانه و به ظاهر زیبا و با تبلیغات رنگین برای حل مشکلات جنسی سودهای سرشاری را به جیب می زنند و هیچ دستگاهی هم در کشور بر روی کار آنان نظارت ندارد. افراد فریب خورده به جای این که به دنبال اصلاح جسم خود باشند می بایست ذهن شان را درمان کنند.
زوجی که برای درمان مراجعه می کنند، چه مواردی را باید مدنظر قرار دهند؟
زن و مرد دارای اختلال در ارضای نیازهای جنسی یا درک متقابل از یکدیگر، لازم است بدانند شادابی همسرشان در شادابی ایشان اثر مستقیم دارد و افسردگی و ناراحتی همسر نیز می تواند نشاط را از آنان بگیرد. دقیقاً مثل دو گل که طراوت شان روی هم اثر مثبت دارد و پژمردگی و آفت زدگی یک گل نیز سبب خشک شدن تدریجی گل دیگر می شود.
زن و شوهر باید به هم برای رفع مشکل کمک کنند تا از زندگی خود لذت ببرند. نکته ی مهم در درمان این است که نه زن و نه مرد هیچ کدام نباید خود را در مسند قضاوت قرار دهند و دیگری را در ایجاد مشکل متهم کنند، بلکه هر دو طرف باید برای حل مشکل تلاش کنند. مثلاً اگر زنی سردمزاج است، شوهرش نباید بگوید «من که مشکل ندارم چرا برای درمان تلاش کنم و خودت به مشاور و پزشک مراجعه کن.»مرد باید بداند اگر بی توجهی را ادامه دهد قطعاً او هم مشکل پیدا خواهد کرد.
بنابراین وقتی زن و شوهر به هم توجه و برای حل مشکل همدیگر را تشویق و همراهی کنند و تا زمان حصول نتیجه دست از تلاش برندارند دنیای آنها پر از طراوت و نشاط و محبت می شود و به زندگی آرام بخشی که خداوند وعده اش را به آنها داده است دست خواهند یافت.